نقش روانشناسی در پیشگیری از بیماریهای روانی بسیار اساسی و چندلایه است. روانشناسی نهتنها به درمان اختلالات روانی میپردازد، بلکه در خط مقدم پیشگیری قرار دارد؛ یعنی قبل از اینکه مشکل به مرحلهی بحرانی برسد، از بروز یا تشدید آن جلوگیری میکند. این پیشگیری به سه سطح تقسیم میشود:
پیشگیری اولیه (Primary Prevention)
هدف: جلوگیری از بروز بیماریهای روانی در افراد سالم.
در این سطح، روانشناسی با آموزش، آگاهسازی و تقویت مهارتهای روانی-اجتماعی به افراد کمک میکند تا در برابر فشارهای روانی مقاوم شوند.
مثالها:
آموزش مهارتهای زندگی (حل مسئله، کنترل خشم، تفکر نقادانه، تصمیمگیری)
مشاوره در مدارس برای ارتقای سلامت روان کودکان
آموزش والدین برای تربیت سالم فرزندان
فرهنگسازی برای کاهش انگ اجتماعی نسبت به مراجعه به روانشناس
پیشگیری ثانویه (Secondary Prevention)
هدف: شناسایی سریع علائم اولیه بیماریهای روانی و مداخله زودهنگام.
در این سطح، روانشناسان با انجام غربالگریهای روانی و مشاوره، افرادی را که در معرض خطر هستند (مثلاً دچار اضطراب مزمن یا افسردگی خفیفاند) شناسایی کرده و از پیشرفت بیماری جلوگیری میکنند.
مثالها:
مشاوره در محل کار یا دانشگاه برای بررسی استرس شغلی یا تحصیلی
درمانهای کوتاهمدت شناختی-رفتاری برای پیشگیری از افسردگی شدید
آموزش خودآگاهی و مهارتهای مقابله با بحرانهای زندگی (طلاق، سوگ، بیکاری)
پیشگیری ثالثیه (Tertiary Prevention)
هدف: جلوگیری از عود بیماری و بهبود کیفیت زندگی فرد بیمار.
اینجا روانشناسی نقش بازتوانی ایفا میکند؛ یعنی کمک به فرد برای بازگشت به زندگی روزمره و جلوگیری از افت عملکرد اجتماعی.
مثالها:
رواندرمانی منظم برای بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانی
حمایت از خانواده بیماران برای ارتقای تعاملات خانوادگی
آموزش نحوه مدیریت بیماری مزمن روانی (مثل اسکیزوفرنی یا اختلال دو قطبی)
روانشناسی همچنین از طریق پژوهشهای علمی، شناخت دقیقتری از عوامل خطرساز (مثل عوامل ژنتیکی، محیطی یا تربیتی) به دست میدهد و به سیاستگذاران و نهادهای اجتماعی برای طراحی برنامههای مؤثر پیشگیری کمک میکند.
در نهایت، رویکرد پیشگیرانه در روانشناسی باعث کاهش هزینههای درمان، افزایش کیفیت زندگی، و کاهش بار اجتماعی و فردی بیماریهای روانی میشود.