اختلالات خوردن (Eating Disorders) گروهی از اختلالات روانی هستند که با رفتارهای غیرطبیعی در زمینهی غذا خوردن، تصویر بدنی، و وزن همراهاند. این اختلالات میتوانند منجر به آسیبهای جدی جسمی، روانی و اجتماعی شوند و نیازمند مداخلات تخصصی روانشناختی هستند.
بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa): کاهش وزن شدید، ترس افراطی از چاقی و تصویر بدنی تحریفشده.
پرخوری عصبی (Bulimia Nervosa): دورههای پرخوری کنترلنشده همراه با رفتارهای جبرانی (مثل استفراغ عمدی یا استفاده از ملینها).
اختلال پرخوری (Binge Eating Disorder): خوردن مقادیر زیاد غذا در زمان کوتاه، بدون رفتارهای جبرانی، همراه با احساس گناه و شرم.
خودپندارهی منفی و اعتماد به نفس پایین
اضطراب و افسردگی همزمان
وسواس فکری و رفتاری مرتبط با وزن و غذا
احساس گناه، شرم یا بیارزشی پس از خوردن
اجتناب اجتماعی بهدلیل نگرانی از ظاهر یا غذا خوردن
پرکاربردترین و مؤثرترین روش درمانی برای اختلالات خوردن است. در این روش، افکار تحریفشده دربارهی غذا، وزن و بدن شناسایی و بازسازی میشوند و رفتارهای ناسازگار (مثل پرخوری یا امتناع از غذا خوردن) بهتدریج اصلاح میگردند.
درمان ACT به فرد کمک میکند تا احساسات منفی را بپذیرد بدون اینکه اجازه دهد این احساسات بر تصمیمگیری او در زمینهی غذا خوردن اثر بگذارند. همچنین به تقویت انعطافپذیری روانی و ارزشمداری در زندگی کمک میکند.
تمرکز این رویکرد بر روابط اجتماعی و نقش آنها در ایجاد یا تشدید اختلالات خوردن است. با بهبود ارتباطات و کاهش تنشهای بینفردی، نشانههای بیماری نیز کاهش مییابند.
مخصوصاً در نوجوانان مؤثر است. در این روش، والدین بهعنوان عامل کلیدی در روند درمان نقش دارند و به آنها آموزش داده میشود چگونه از فرزندشان در بازگشت به الگوهای سالم غذایی حمایت کنند.
جلسات منظم با رواندرمانگر، به فرد اجازه میدهد تا الگوهای فکری ناسالم را شناسایی کرده، احساسات سرکوبشده را ابراز کند و مسیر شفای تدریجی را طی کند. گروهدرمانی نیز حس همدلی و حمایت اجتماعی را تقویت میکند.
مداخلات تغذیهای تخصصی توسط متخصص تغذیه
پایش پزشکی منظم برای بررسی وضعیت جسمی و سلامت عمومی
آموزش مهارتهای زندگی شامل مدیریت استرس، خودآگاهی و ابراز وجود
درمان دارویی در صورت نیاز، بهویژه در صورت بروز افسردگی یا اضطراب شدید
اختلالات خوردن، تنها مشکل غذایی نیستند، بلکه نمایانگر پیچیدگیهای روانی عمیقتری هستند که نیازمند درک، همدلی و درمان چندوجهیاند. رویکرد روانشناختی در درمان این اختلالات، نقشی حیاتی در اصلاح نگرش فرد نسبت به خود، بدن و غذا ایفا میکند و میتواند مسیر بازگشت به سلامت جسمی و روانی را هموار سازد.